بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس بگوید: سبحان الله خداوند در برابر آن درختى در بهشت براى او مى کارد. و هر کس بگوید: الحمد الله خداوند در برابر آن درختى در بهشت برایش مى کارد. و هر کس بگوید: لا اله الا الله خداوند در […]
نوشتههای با برچسب ‘درس هائی از زندگی امامان’
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم شخصى به اباذر نوشت : به من چیزى از علم بیاموز! اباذر در جواب گفت : دامنه علم گسترده تر است ولى اگر مى توانى بدى نکن بر کس که دوستش مى دارى .
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم از امام صادق علیه السلام روایت شده است : هنگامى که امام زمان قیام نمود، به عدالت حکم مى کند و در حکومت او ظلم و ستم از بین مى رود و راهها امن مى گردد، برکات زمین آشکار مى شود، هر حقى به صاحبش مى رسد، پیروان هیچ مذهبى نمى […]
چوب خلال و یک سال معطلى ! احمد پسر حوارى مى گوید: – آرزو داشتم سلیمان دارانى ، یکى از عرفا، را در خواب ببینم . پس از یک سال ، او را در خواب دیدم . به او گفتم : – استاد! خداوند با تو چه کرد؟
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ابو هاشم مى گوید: یک وقت از نظر زندگى در تنگناى شدید قرار گرفتم . به حضور امام هادى رفتم ، اجازه ورود داد. همین که در محضرش نشستم ، فرمود: اى ابو هاشم ! کدام از نعمتها را که خداوند به تو عطا کرده مى توانى شکرانه اش را به […]
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ یکى از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلى تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم . انس که ناظر این برخورد انسانى بود از آن حضرت با شگفتى […]
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ ربیعه پسر کعب مى گوید: روزى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: ربیعه ! هفت سال مرا خدمت کردى ، آیا از من پاداش نمى خواهى ؟ من عرض کردم : یا رسول الله ! مهلت دهید تا فکرى در این باره بکنم . فرداى آن روز […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم امام زین العابدین علیه السلام به فرزندش (امام محمد باقر علیه السلام ) فرمود: – فرزندم ! با پنج کس همنشینى و رفاقت مکن ! – از همنشینى با (دروغگو) پرهیز کن ؛ زیرا او مطالب را برخلاف واقع نشان مى دهد. دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور […]
مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز کور بود، فریاد مى زد: – خدایا مرا از آتش نجات بده ! به او گفتند: – از براى تو مجازاتى باقى نمانده ، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده ؟ گفت : – من در […]