بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ یکى از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلى تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم . انس که ناظر این برخورد انسانى بود از آن حضرت با شگفتى […]
بایگانی برای دسته "داستانهای 14 معصوم (ع)"
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ ربیعه پسر کعب مى گوید: روزى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: ربیعه ! هفت سال مرا خدمت کردى ، آیا از من پاداش نمى خواهى ؟ من عرض کردم : یا رسول الله ! مهلت دهید تا فکرى در این باره بکنم . فرداى آن روز […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم امام زین العابدین علیه السلام به فرزندش (امام محمد باقر علیه السلام ) فرمود: – فرزندم ! با پنج کس همنشینى و رفاقت مکن ! – از همنشینى با (دروغگو) پرهیز کن ؛ زیرا او مطالب را برخلاف واقع نشان مى دهد. دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور […]
مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز کور بود، فریاد مى زد: – خدایا مرا از آتش نجات بده ! به او گفتند: – از براى تو مجازاتى باقى نمانده ، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده ؟ گفت : – من در […]
آخرین سفیر و رسول الهى ، حضرت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه علیه و آله ، در آخرین روزهاى عمر پر برکت خود، خلیفه اش امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب علیه السلام را کنار بستر خویش خواند و پس از توصیه هائى پیرامون مسائل مهمّ در امور مختلف ، فرمود: یا علىّ! تنها کسى […]
مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض کرد: یا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حرام مى کند و اگر بتواند بدنبال آن کار حرامى انجام دهد انجام مى دهد. رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید. مرد دیگرى که […]
امام باقر ، محمدبن علی بن الحسین « ع » ، لقبش « باقر » یعنی شکافنده . به آن حضرت « باقرالعلوم » می گفتند ، یعنی شکافنده دانشها . مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء کلمه « باقر » را تصحیف کرد
سلمان فارسى حکایت مى نماید: روزى در حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نشسته بودیم که ناگاه شخصى بیابان نشین از طایفه بنى عامر وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت : یا رسول اللّه ! ماءمورى از سوى حضرتعالى آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در […]