مردی از سفر حج برگشته سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف می کرد ، مخصوصاً یکی از همسفران خویش را بسیار می ستود که ، چه مرد بزرگواری بود ، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم ، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود ،
بایگانی برای دسته "داستان نوجوان"
شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق ( ع ) آمد و گفت : « درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد ، که خیلی فقیر و تنگدستم . » امام : « هرگز دعا نمی کنم . »
مردمی که به حج رفته بودند ، در سرزمین منا جمع بودند . امام صادق ( ع ) و گروهی از یاران ، لحظه ای در نقطه ای نشسته از انگوری که در جلوشان بود می خوردند . سائلی پیدا شد و کمک خواست . امام مقداری انگور برداشت و خواست به سائل بدهد . […]
ابو علی بن سینا هنوز به سن بیست نرسیده بود که علوم زمان خود را فرا گرفت و در علوم الهی و علوم طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد . روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسکویه ، دانشمند معروف آن زمان ، حاضر شد . با کمال غرور گردویی را […]
غزالی ، اهل طوس بود ( طوس قریه ای است در نزدیکی مشهد ) . در آن وقت ، یعنی در حدود قرن پنجم هجری ، نیشابور مرکز و سواد اعظم آن ناحیه بود و دارالعلم محسوب می شد . طلاب علم در آن نواحی برای تحصیل و درس خواندن به نیشابور می آمدند . […]
جوانان مسلمان سرگرم زور آزمایی و مسابقه وزنه برداری بودند . سنگ بزرگی آنجا بود که مقیاس قوت و مردانگی جوانان به شمار می رفت و هرکس آن را به قدر توانایی خود حرکت می داد . در این هنگام رسول اکرم رسید و پرسید : « چه می کنید ؟ » _ داریم زورآزمایی […]
در عصر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مسلمانان براى سرکوبى کفار حرکت کردند، کافران بدون جنگ تسلیم شدند و در نتیجه اراضى و اموالى از آنها که در اصطلاح فیى گفته مى شد به دست مسلمین افتاد امام صادق (علیه السلام ) فرمود: پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم […]
ابن عباس مى گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از یک نفر عرب بادیه نشین شترى را به چهارصد درهم خرید هنگامى که پول را داد اعرابى فریاد زد که هم شتر و هم پول براى اوست . ابوبکر از آنجا عبور کرد.