آمدم ای دشت سرشار از عطش گریه کن مانند باران گریه کن بر نگاه زهردار نیزه ها بر شقایق های بی جان گریه کن آه، فردا آسمانت می شود غرق در فریادها و ناله ها آمدم دامان سوزان تو را پر کنم از رویش آلاله ها
نوشتههای با برچسب ‘شعر عاشورائی’
آب هستم ، آب هستم ، آبِ پاک جاری ام از آسمان تا قلبِ خاک گاه ابر و گاه باران می شوم گاه از یک چشمه ، جوشان می شوم گاه از یک کوه می آیم فرود آبشار پر غرورم ، گاه رود گاه قطره ، گاه دریا می شوم گاه در یک کاسه پیدا […]