«عروهبن محمد» مردی نیک رفتار بود. روزی از روزها که در مجلسی با مردم گفتگو میکرد، ناگهان مردی روبه روی او ایستاد و زبان به دشنام گشود و کلماتی زشت به زبان آورد. عروه چنان خشمگین شد که چهرهاش به سرخی زد. با این همه، حرفهای زشت او را با عباراتی زشت پاسخ نگفت، بلکه […]