بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزى پیامبر اسلام از محلى مى گذشت ، مشاهده کرد گروهى از جوانان سرگرم مسابقه وزنه بردارى هستند. آنجا سنگ بزرگى بود که هر کدام آن را به قدرى توانایى خود بلند مى کردند. رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسیدند: چه مى کنید؟ گفتند: – زورآزمایى مى کنیم تا […]
راز احترام پیامبر صلى الله علیه و آله به خواهر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم رسول خدا صلى الله علیه و آله خواهر رضاعى (شیرى ) داشت ، روزى خدمت حضرت آمد. پیامبر چون او را دید شادمان شد و عباى خود را براى او به زمین پهن کرد و او را روى آن نشانید، سپس به او رو کرد، با گرمى و لبخند با وى […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزى ابوحنیفه محضر امام صادق علیه السلام رسید، عرض کرد: من فرزندت موسى (امام کاظم ) را دیدم که نماز مى خواند و مردم از جلوى او عبور مى کردند و آنها را مانع نمى شد، در حالى که این کار خوب نیست . حضرت صادق علیه السلام فرمود: فرزندم موسى […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم مسمع نقل مى کند: ما در سرزمین منى محضر امام صادق بودیم ، مقدارى انگور که در اختیار ما بود، مى خوردیم ، گدایى آمد و از امام کمک خواست . امام دستور داد یک خوشه انگور به او بدهند! گدا گفت : احتیاج به انگور ندارم اگر پول هست بدهید! […]
امّ سلمه نقل مى کند: در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله بودم . یکى از همسرانش به نام میمونه نیز آنجا بود. در این هنگام ، ابن امّ مکتوم که نابینا بود به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد. پیامبر صلى الله علیه و آله به من و میمونه فرمود: […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم جوانى محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد: یا رسول الله ! خیلى مایلم در راه خدا بجنگم . حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن ! اگر کشته شوى زنده و جاوید خواهى بود و از نعمتهاى بهشتى بهره مند مى شوى و اگر بمیرى […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سحرگاه به شخصى وعده داد که در کنار تخته سنگ بزرگى منتظر آن شخص باشد، آن مرد رفت و برنگشت ، تا این که آفتاب بالا آمد و هوا گرم شد، اصحاب دیدند حضرت از شدت گرما سخت نارحت است . عرض کردند: یا […]
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ به حضور امیرالمؤ منین رسیدم دیدم حضرت در حالى که غرق در فکر است با سر چوبى خاک زمین را به هم مى زند. عرض کردم : یا امیرالمؤ منین علیه السلام ! چرا در فکر غوطه ورید و چرا خاک زمین را بهم مى زنید؟ آیا به این زمین علاقمند […]
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ عبدالرحمن سلمى به یکى از فرزندان امام حسین علیه السلام سوره حمد را آموخت . هنگامى که پیش پدر خویش آمد و آن سوره را خواند، حضرت به عبدالرحمن هزار دینار پول و هزار دست لباس بخشید و دهان او را نیز پر از ((در)) نمود، که بعضى در خصوص این […]
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم رفیقان همسفر پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله با گروهى به مسافرت رفته بودند، در بین سفر فرمود: گوسفندى را ذبح کرده از آن غذا تهیه کنند. یکى از آنها گفت : من ذبح کردن گوسفند را به عهده مى گیرم . دیگرى گفت : پوست کندن آن را من […]