شما می توانید با ارسال ایمیل خود ، بصورت رایگان مشترک شده و از بروزسانی مطلع شوید.

ایمیل خود را وارد کنید:

بار الاغ را که بردارند، پالونش را هم به منزل نمی رساند. این مثل برای اشخاصی به کارمی رود که جز تن پروری هنر و کاری نداشته باشند و در برابر امتیازاتی که به آنها می دهند خود را به تسامح و بی قیدی بزنند. مرد هیزم شکنی بود که یک الاغ و یک شتر […]

( روایت اول ) هرگاه بخواهند بگویند: «‌ بدی از خود ماست و اگر ما خودمان بد نباشیم کسی به ما ظلم نمی کند.» این مثل را می آورند. می گویند پدر و مادر «بخت نصر» در شیر خوارگی او مردند و مردم بخت نصر را که بچه ای بود قوی هیکل و بدشکل و […]

خانه مان امروز روشن می شود می رسد داداش خوبم از سفر می شوم خندان به سویش می دوم تا که می پیچد صدایش پشت در خنده هایم را تماشا می کند با دو چشم مهربان و آشنا چون که می داند برای دیدنش روزها و لحظه ها کردم دعا خانه کرده در نگاه گرم […]

او پرستاراست شبها بیدار است با مهربانی فکر بیمار است او مهربان است شیرین زبان است مثل فرشته در آسمان است چراغی در دست می گیرد هر شب همیشه دارد لبخندی بر لب سر تا پا سفید می پوشد لباس رنگ لباسش مثل گل یاس او به بیماران دوا می دهد با مهربانی غذا می […]

یک بستنی از کوچه خریدم برگشتم و به خانه رسیدم از کاکائوهاش خوردم ولی زود احساس کردم بی حال و شل بود دیدم کمی بعد شد نرم و وارفت یک دفعه کج شد جیغم هوا رفت سُر خورد و افتاد بر روی پایم از بستنی ماند چوبش برایم ای «گرم» خیلی لوس و بدی تو […]

بایگانی برای دسته "درباره امامان معصوم-ویژه نوجوانان"

داستان امام حسن (ع) / خلاصه زندگانی چهارمین معصوم ، دوّمین اختر امامت

بدون نظر

آن حضرت روز سه شنبه یا پنج شنبه ، پانزدهم ماه مبارک رمضان ، سال سوّم هجرى (۲) در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود. نام : ((حسن ))(۳)؛ و در تورات ((شُبّر)) ودر انجیل ((طاب )) مى باشد. صَلوات اللّهِ عَلَیْه ، یَومَ وُلِدَ وَیَوْم اسْتُشْهِدَ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّا. کنیه : ابو محمّد. […]




مأمون

۲ نظر

 مأمون خلیفه باهوش و با تدبیر عباسی ، پس از آنکه برادرش محمد امین را شکست داد و از بین برد ، و تمام منطقه وسیع خلافت آن روز تحت سیطره و نفوذش واقع شد ، هنوز در مرو ( که جزء خراسان آن روز بود ) به سر می‏برد ، که نامه‏ای به امام […]




زندگی نامه کوتاه حضرت سیّد الشهدا امام حسین علیه السلام

۲ نظر

میلاد با برکت حضرت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام)، دومین فرزند امام على و فاطمه زهرا(علیهما السلام) بنا بر مشهور، روز سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدینه بوده است. پس از ولادت، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نام وى را “حسین” گذاشت، آن گاه او را بوسید و گریست و فرمود: تو را مصیبتى […]




زندگی نامه کوتاه از ام الائمه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

۶ نظر

حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، دختر گرامى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و خدیجه کبرى، چهارمین دختر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است. القاب حضرتش: زهرا، صدّیقه، طاهره، مبارکه، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدثَّه و بتول مى باشد. بیشتر مورّخان شیعه و سنّى، ولادت با سعادت آن حضرت را در بیستم جمادىالثّانى سال پنجم بعثت در مکّه […]




مروری بر زندگی نامه امیرالمؤمنین حضرت على علیه السّلام

۱ نظر

امیرالمؤمنین على(ع)، چهارمین پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه فیل و بیست و سه سال پیش از هجرت در مکّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصیّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سیزده رجب در کعبه به دنیا آمد. على(ع) تا شش سالگى در خانه پدرش […]




زندگی نامه رسول اکرم حضرت محمد صلى الله علیه وآله و سلم

۱۵ نظر

حضرت محمّد(ص)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکّه به دنیا آمد. پدرش عبد الله پیش از ولادتش درگذشته بود. او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد. تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید. […]




نهمین ستاره

بدون نظر

ابو الحسن موسى بن جعفر(علیه السلام)، امام هفتم از ائمه اثنى عشر علیهم السلام و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است . آن حضرت در ابواء(منزلى میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ ه.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتشان معروف به عبد الصالح و به جهت […]




عایشه و گریه حضرت زهراء علیها السلام

بدون نظر

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید: روزى عایشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه علیها آمد و به آن حضرت عتاب کرد و بر سرش فریاد کشید: اى دختر خدیجه ! براى چه این قدر به خود مى بالى و فخر مى کنى ؟ مگر مادرت چه فضیلتى بر ما دارد؟ او […]




گریه انبیا و اولیا در فراق امام مهدی(ع)

بدون نظر

دریا طوفانی شد، زورق‌ها همه در هم شکستند، جز زورق سرخِ چشم به‌راهان، که برفراز امواج فتنه‌ها، کرانه رهایی‌بخش تو را می‌طلبند، ای ساحل آرام بخش نجات! پهنه گیتی خشکید، گل‌بوته‌ها همه پژمردند، جز لاله‌زار خون‌رنگ دل‌باختگان، ای چشمه جوشان حیات! آری شب تیره غیبت به درازا کشید، دریای سیاه زندگی طوفانی شد، پهن دشت […]