یک مرد شکارچی ، چند روز پشت سر هم ، به شکار رفت و چیزی نتوانست شکار کند . یک روز صبح زود از خواب بیدار شد و سوار اسب شده و به طرف کوهستان رفت ، تا یک گوزن شکار کند . هر چه کوهستان را گشت نتوانست گوزنی پیدا کند ناچار شد که […]
بایگانی برای آبان, ۱۳۸۹
موضوع شعر : کربلا تا سراغ تو را گرفت دلم رنگ و بوی دعا گرفت دلم با خدا از غریبی ات گفتم غُصّه کربلا گرفت دلم گوشه ای ماندم اشک افشاندم دیدی آخر عزا گرفت دلم؟ باز با یاد تو دلم پر زد چون دل نینوا گرفت دلم
اصطلاحات عاشورائی قتیل العبرات به معنای کشته اشکهاست و این یکی از القاب حضرت امام حسین(ع) نیز میباشد. سیدالشهدا(ع) شهیدی است که هم یادش گریهآور است و هم اشک ریختن در سوگ او ثواب بسیار دارد.
مردى به رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عرض کرد: یا رسول اللّه ! فلانى در منزل همسایه اش نگاه حرام مى کند و اگر بتواند بدنبال آن کار حرامى انجام دهد انجام مى دهد. رسول خدا صلى اللّه علیه و آله خشمگین شد و فرمود: او را نزد من بیاورید. مرد دیگرى که […]
• بدن موجودات زنده از سلول تشکیل شده است . ساده ترین موجود زنده تنها از یک سلول تشکیل شده است . اما بدن انسان شامل میلیونها سلول است . هر قسمت از بدن سلولهای خالی دارد ، مانند سلولهای استخوانی ، سلولهای مغزی ، سلولهای خونی و غیره . کوچکترین سلولها ، گلبولهای قرمز […]
گدا و پیر زن مردی گدا در خانهی پیرزنی را زد. پیرزن در را باز کرد. چشمش که به مرد گدا افتاد گفت: باز هم که تویی؟ دوباره آمدهای گدایی؟ گدا گفت: پس میخواستی بیام خواستگاریات؟ بدبختیها مرد فقیری به دوست ثروتمندش گفت: تازگیها خدا به من فرزندی داده اما چشمش چپ است. مرد ثروتمند […]
کاربرد ۱- وقتی اوضاع و احوال روزگار طبق خواست و میل کسی است و همه چیز به نفع اوست، گفته می شود چرخ روزگار به نفعش می چرخد و آب روی چرخ آسیابش می ریزد. ۲- هنگامی که کسی با زحمت و سرمایه اندک خود، وسیله نفع و سود شخصی ثروتمند و بی نیاز را […]
حضرت محمّد(ص)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکّه به دنیا آمد. پدرش عبد الله پیش از ولادتش درگذشته بود. او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد. تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید. […]
قافلهاى از حاجیان در صحرا به خیمه زنى رسیدند، خواستند استراحت نمایند. اجازه گرفتند و در خیمهاش وارد شدند. زن گفت اى زائران خانه خدا خوش آمدید؛ شتران من به چَرا رفتهاند وقتى برگشتند از شما پذیرایى میکنم. زن بیرون شد از دور چوپان مویه کنان میآمد به زن گفت: شترها نزدیک چاه آب که […]