باز چشم مهربان شهر ما
بوی شبنم ، بوی باران میدهد
باز از غصّه پرستوی دلم
پیش چشم خستهام جان میدهد
ماه خون است و شهادت ، باز هم
لالههای سرخ ، بیسر میشوند
در میان باغ سبز مصطفی
غنچههای تازه پرپر میشوند
در دل صحرای گرم کربلا
خون گلهای بهاری جاری است
بلبلی در باغ زاری میکند
در قفس اشک قناری جاری است
در میان کوچههای شهر ما
اشک میریزند مردم با حسین
کاش در آن روز سخت کربلا
با تو بودم با تو آری یا حسین
نام شاعر : نصرتی ، علی اصغر
ماخذ : تا دورترین ستاره