ابوحازم مى گوید:
در زمان حکومت منصور دوانیقى من و ابراهیم پسر ادهم وارد کوفه شدیم . امام صادق نیز از مدینه به کوفه آمده بود.
وقتى که خواست از کوفه به مدینه بازگردد، علماء و فضلاى کوفه ایشان را بدرقه کردند.
سفیان ثورى و ابراهیم پسر ادهم (از پیشوایان صوفى ) از جمله بدرقه کنندگان بودند و بدرقه کنندگان کمى از امام جلوتر رفته بودند. ناگهان در بین راه با شیر درنده اى برخورد نمودند. ابراهیم بن ادهم گفت :
بایستید تا امام صادق بیاید و ببنیم با این شیر چه رفتارى مى کند.
هنگامى که حضرت رسید، جریان شیر را به حضرت گفتند. امام نزدیک شیر رفته گوش شیر را گرفت و از راه کنار زد.
آنگاه فرمود:
اگر مردم از فرمان خداوند اطاعت کنند، مى توانند بارهاى خود را با این شیران حمل کنند. (۵۵)
……………………………….
۵۵- بحار: ج ۴۷، ص ۱۳۹ و ج ۷۱، ص ۱۹۱٫
داستانهای بحار الانوار جلد چهارم
محمود ناصرى