بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
شخصى در محضر امام صادق علیه السلام عرض کرد:
پدر و مادرم فدایت باد! همسایگان من کنیزانى دارند که مى خوانند و مى نوازند.
گاهى به محل قضاى حاجت مى روم براى اینکه خوانندگى و نوازندگى آنان را بیشتر بشنوم نشستن خود را طولانى تر مى کنم .
حضرت فرمود:
این کار را نکن ! نشستن خود را طول مده و از شنیدن خوانندگى و نوازندگى بپرهیز!
آن مرد گفت :
– به خدا سوگند! من به خاطر شنیدن آواز آنان به آنجا نمى روم ، بلکه گاهى که به آن محل مى روم صدایشان بى اختیار به گوشم مى رسد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
– مگر نشنیده اى که خداوند مى فرماید: ان السمع و البصر و الفوائد کل اولئک کان عنه مسئولا ((گوش و چشم و دلها همه مسؤ ولند)).
آن مرد گفت :
– آرى ! به خدا سوگند! مثل این است که تاکنون این آیه را نه از قرآن و نه از عرب و نه از عجم نشنیده بودم . از حالا این کار را ترک مى کنم و از خداوند در خواست دارم که مرا ببخشد و از من درگذرد.
امام صادق علیه السلام به او فرمود:
– برخیز! غسل توبه کن و تا مى توانى نماز بخوان ! چون به کار بسیار بدى معصیت بزرگى – عادت کرده اى که اگر در این حال بمیرى در بدترین حالت از دنیا رفته اى و مسؤ ولیت بزرگى خواهى داشت . اینک به پیشگاه خداوند توبه کن و از درگاه او بخواه تا توبه ات را از کارهاى زشتى که مرتکب شده اى بپذیرد.
………………………………………………………..
داستان بحارالانوار جلد سوم
محمود ناصرى