شما می توانید با ارسال ایمیل خود ، بصورت رایگان مشترک شده و از بروزسانی مطلع شوید.

ایمیل خود را وارد کنید:

بار الاغ را که بردارند، پالونش را هم به منزل نمی رساند. این مثل برای اشخاصی به کارمی رود که جز تن پروری هنر و کاری نداشته باشند و در برابر امتیازاتی که به آنها می دهند خود را به تسامح و بی قیدی بزنند. مرد هیزم شکنی بود که یک الاغ و یک شتر […]

( روایت اول ) هرگاه بخواهند بگویند: «‌ بدی از خود ماست و اگر ما خودمان بد نباشیم کسی به ما ظلم نمی کند.» این مثل را می آورند. می گویند پدر و مادر «بخت نصر» در شیر خوارگی او مردند و مردم بخت نصر را که بچه ای بود قوی هیکل و بدشکل و […]

خانه مان امروز روشن می شود می رسد داداش خوبم از سفر می شوم خندان به سویش می دوم تا که می پیچد صدایش پشت در خنده هایم را تماشا می کند با دو چشم مهربان و آشنا چون که می داند برای دیدنش روزها و لحظه ها کردم دعا خانه کرده در نگاه گرم […]

او پرستاراست شبها بیدار است با مهربانی فکر بیمار است او مهربان است شیرین زبان است مثل فرشته در آسمان است چراغی در دست می گیرد هر شب همیشه دارد لبخندی بر لب سر تا پا سفید می پوشد لباس رنگ لباسش مثل گل یاس او به بیماران دوا می دهد با مهربانی غذا می […]

یک بستنی از کوچه خریدم برگشتم و به خانه رسیدم از کاکائوهاش خوردم ولی زود احساس کردم بی حال و شل بود دیدم کمی بعد شد نرم و وارفت یک دفعه کج شد جیغم هوا رفت سُر خورد و افتاد بر روی پایم از بستنی ماند چوبش برایم ای «گرم» خیلی لوس و بدی تو […]

شهر گمشدهای به نام مدینه النبی

پیغمبر اسلام با فداکاری زیاد شهری را بنا کرد به نام مدینه النبی.

اما آیا این مدینه النبی همین بود و هیچ سری در پشت سر نداشت یا اینکه در لابلای این شهر یک شهر دیگری هم پنهان شده بود به نام مدینه العرب.

پیامبر حکومت اسلامی را تشکیل داد. برده داری را لغو کرد. به عدالت به عنوان یک شاخصه ی بسیار مهم اهمیت داد. چیزهایی که در میان اعراب خیلی مهم بود مثل نژاد و نسب را بی ارزش تلقی کرد. و آیه ( إنّ أکرمکم عند الله أتقیکم ) را پیاده کرد.

اما در لابلای زوایای مخفی این شهر ( مدینه النبی ) یک شهر غیر رسمی ( مدینه العرب ) وجود دارد که این شهر دو خصوصیت دارد. عده ای در این شهر مسلمان شدند و در چهره ظاهری اسلام را پذیرفتند ولی در باطن قضیه معیار ها و ارزشهای عربی و جاهلی خودشان را حفظ کردند و گاهی پشت سنگر اسلام ایستادند و به اوضاع نگاه می کردند که ببینند کجا می توانند کدام یک از معیار ها و ارزشهای عربی جاهلی خودشان را بروز بدهند .

در توحید که همه ظاهرا به یگانگی خداوند قائل شدند و در نبوت نیزظاهرا همه به پیغمبری پیامبر اسلام قائل شدند. ولی وقتی به عدالت رسیدند، مدینه العرب عدالت را تأویل کرد.

مثلا در مدینه النبی که پیامبر تشکیل داده به مسلمانی که تازه امروز مسلمان شده با مسلمانی که ده سال پیش که مسلمان شده به میزان یکسان سهمیه از بیت المال پرداخت میشد.

اما در معیار های مدینه العرب کسی که ده سال پیش مسلمان شده از کسی که تازه امروز مسلمان شده ارزش بالاتری دارد و در حقیقت عدالت درجه بندی میشود و به همین ترتیب یک طبقه از اشراف به وجود می آید.

یا اینکه مثلا در بحث جبر و اختیار؛ در مدینه النبی انسان بهشت و جهنم خودش را به اذن خدا با سعی و تلاش خودش میسازد. اما این اشرافیت مسلمان شده ( که غالبا اشراف قریش هستند ) معتقد بودند که وقتی مسلمان شدی به خاطر خواست خدا و شانسی که به انسان رو کرده و نوعی جبر که بر انسان حاکم شده باعث بهشتی شدن انسان شده.

در مدینه النبی در معیار های سیاسی که پیغمبر وضع کرده سلطنت نفی میشود. فرمانده، پادشاه نیست بلکه مسؤول است. هر کس که رهبر است مسؤولیتش سنگین تر است. اما در دیدگاه مدینه العرب در کنار اینکه مسؤول است نوعی فرمانروایی آمرانه و نوعی تسلّط بر افکار و اعمال مردم دارد و مردم هم جرأت مخالفت ندارند.

در سیستم مدینه النّبی سن، معیار ارزشمندی نیست. نژاد و نسب ملاک برتری انسان ها نیست. موارد متعددی از پیامبر اسلام را می بینیم که در انتخاب هایش و عزل و نسب هایش مسأله سن و نژاد مطرح نیست.

اما در گروه مدینه العرب که ظاهرا مسلمان هستند می بینیم که « نژاد » ملاک برتری است. به گونه ای که بعدها اعتراض می کنند به اینکه باید به عرب ها بیت المال بیشتری داده شود و  زمانی که حضرت پیامبر رحلت می کنند همه معیارهای اینها یکی پس از دیگری خودش را نشان می دهد و در تقسیم بیت المال عرب بر عجم ارجحیت پیدا می کند.

در مدینه النبی همه حق اظهار نظر دارند. پیامبر برای انجام کارهای مهم با مسلمانان مشورت می کند ولی در مدینه العرب هیچ کس حق اظهار نظر ندارد، همانطوری که در زمان خلفا می شنویم که می گویند اگر بشنوم نظری مخالف رای من دادی کاری می کنم که حقوقت از بیت المال قطع بشه و کسی اجازه رابطه با تو را نداشته باشد. گاهی میشنویم که به بعضی از خلفا گفته می شود: « در امان هستم که صحبت کنم؟ » این « در امان هستم » مال سیستم سلطنتی است.

اگر تصور کنیم که چنین شهر گمشده ای در زمان پیامبر در مدینه النبی پنهان بود. بعد از رحلت پیامبر آن چیزی که گم شد مدینه النبی بود. یعنی به تدریج معیارها رنگ باختند و شخصیت هایی که پیغمبر آنها را بزرگ کرده بود و نزد پیغمبر عزیز بودند یکی پس از دیگری سرکوب شدند و ارزشهایشان تخریب شد یا اینکه ارزشهایشان با سکوت پنهان شد.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اولین نشانه های بروز چنین مدینه العربی را می بیند. مدینه العربی که تمام آنچه را که پیغمبر با خون دل بنا کرده با تبر جاهلیت نابود می کند. اما نه به ظاهر بلکه از درون، ریشه اسلام را نابود می کند. مثل اینکه  سم می ریزند به پای درختی که پیغمبر آن را با جان خود آبیاری کرده.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می بیند که اتفاقاتی یکی پس از دیگری می افتد که انقلاب پیغمبرش دارد بدون اینکه کسی متوجه باشد به طور نامحسوس به دست نامحرمان و نا اهلان می افتد. این مصیبت چقدر برای حضرت بزرگ است؟!

بنابراین نمیتوان گفت ناراحتی و غم و غصه حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از وفات پدر فقط به خاطر غصه از دست دادن پدر بوده.

حضرت برای آینده ی اسلام غصه می خوردند. نگران از بین رفتن زحمات رسول الله بودند.

برگرفته از کتاب  شهر گمشده ( فاطمه چه گفت؟ مدینه چه کرد؟ )

نویسنده: محمد حسن زورق

انتشارات: سروش

یک دیدگاه نوشته شده است! می توانید دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه خود را به ما بگویید.