شخصی با تیر و کمان و نیزه و یک سگ و یک قبضه تفنگ و یک جوال کاه در حرکت بود.
رفیقش پرسید: کجا میروی؟
گفت: به شکار
پرسید: این همه وسایل چیست؟گفت: اول تیر و کمان را به کار میبرم، اگر موفق نشدم تفنگ را به کار میاندازم. اگر نشد سگ را رها میکنم، در صورتی که روباه از دست سگ رها شده و در لانهای وارد شد با نیزه حمله میکنم و اگر لانهاش طولانی بود کاه را در مقابل لانهاش آتش میزنم، تا مجبور به خروج شود.
رفیقش گفت: از این قرار عاقبت کار روباه با خداست!